سلام .... وقتي پست هاي قبلي رو ميبينم كه با فاصله ي زيادي از هم نوشته شده اند ، از اين تعجب ميكنم كه چقدر افكار و عقايدم نسبت به يك پست قبل تغيير كرده . براي مثال دو پست قبل رو درباره معنويات نوشتم كه الان قبولش ندارم ولي خب اون زمان از لحاظ روحي رواني در وضعيت اشفته اي بودم و شايد بشه گفت راه حل فرار از اون مشكلات رو روي آوردن به يك سري لذت هاي روحي ( نظير معنويات) ميدونستم كه نتيجه ي حاصل ازش اين شد كه بدليل نتيجه نگرفتن از اين معنويات براي حل يك سري.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
گاهی وقت ها از هیجانات و سرخوشی های موقت اطرافیان روی مسائل جزئی مثل نوروز و شب یلدا و ... تعجب میکنم ... البته ناگفته نمونه ، خودم هم یک زمانی برای این اتفاقات خیلی هیجان زده میشدم ولی در این سال ها ، یکسری اتفاقات برام افتاد که این مسائل ، برام بی اهمیت شدند برم سر اصل مطلب : نوروز امسال خواب بودم ... یادمه پدر و مادر بهم میگفتند که هرکاری که در لحظه ی تحویل سال انجام بدی ، تا آخر سال همون کار رو انجام میدی .
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۷:۳۸ توسط:يك مرد موضوع:
نظرات (0)
چند روزی هست که سیگار میکشم... البته تفریحی! هیچ دلیل خاصیم براش ندارم شاید حال میده شاید فکر میکنم برای فرار از انزوای ذهنی میتونم بهش پناه ببرم شاید احساس میکنم بهم آرامش میده و شایدم واقعاً میده!! به هر حال این روزها یک انزوای ذهنی و یک بی انگیزگی رو نسبت به آینده تجربه میکنم شاید مقداری احساس نیاز به یک همدم دارم کسی که که منو درک کنه ولی خب در این دنیا ، آدم اگر روی پای خودش نایسته نمیتونه به چیزی که میخواد برسه و این یک اراده ی قوی میطلبه.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۷:۳۸ توسط:يك مرد موضوع:
نظرات (0)
امروز روزه رو خوردم ! به همین راحتی! البته به این راحتی ها هم نبود . بنا به شرایط کاری ، باید موقع کار هوشیاری لازم رو داشته باشم ولی امروز اصلا حال و حوصله نداشتم و تمرکز لازم رو نداشتم و این عدم تمرکز میتونه بهم آسیب بزنه برای همین هم روزه رو خوردم! البته واقعا توی ماه رمضان ، من کسل تر از قبل میشم و دچار ضعف میشم . البته امسال خوب بود دوسال پیش حدود ۷ هشت کیلو کم کردم و بعد ماه رمضون دچار افت جسمی شدیدی شدم .
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۷:۳۸ توسط:يك مرد موضوع:
نظرات (0)
بنظرم مهم ترین عامل در موفقیت در هرکاری و در هر هدفی ، داشتن نظمه وقتی به گذشته ی خودم فکر میکنم شاید اگر در بعضی کارها نظم داشتم نسبت به الان چند لول بالاتر بودم از امروز تصمیم دارم که نظم رو کم کم به نحو احسن به زندگیم اضافه کنم چونکه بدون نظم موفقیت امکان پذیر نیست .
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۷:۳۸ توسط:يك مرد موضوع:
نظرات (0)
امروز از اون روزهای بد برام بود. نتونستم به اون هدفی که میخواستم برسم و تمام امیدم به آینده در ذهنم رنگ باخت . ولی خب فردا هم روز خداست و منم باید از فردا دیگه درست انجامش بدم ...
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۷:۳۸ توسط:يك مرد موضوع:
نظرات (0)
حدود یک ماه پیش ، اوایل ماه رمضون یه برنامه ی منظم رو شروع کردم که توی اون برنامه ، همه چیز رو مشخص کرده بودم و براش برنامه ریختم . ورزش رو هم شروع کرده بودم و توی همون دو هفته ای که ورزش کردم تاثیرش رو حس میکردم ولی خب به یه دلیلی مجبور شدم حدود دو هفته ، برم یه شهر دیگه و همین دلیلی بر نابودی برنامه شد ... ! آدم برای اینکه در هر زمینه ای موفق بشه حالا اینجا ورزش رو مثال میزنم باید یک کار سخت رو برای مدت طولانی انجام بده که اینکار یکم ملال آوره ! چرا ؟
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۷:۳۸ توسط:يك مرد موضوع:
نظرات (0)
خب ... اوضاع درونیم خوب نیست ... بر خلاف گذشته و مطالب قبلی ، بخاطر افکارم و یا دغدغه های ذهنی نیست چه بسا اون آشفتگی درونی بر خلاف ظاهرش ، باعث رشد انسان هم میشه ... الان بخاطر شرایط بیرونی کمی آشفته ام ... چرا دروغ و تظاهر ؟ خیلی آشفته ام ... در یک دوراهی که در زندگیم بود چند سال پیش ، راه سخت رو انتخاب کردم ، شاید باورتون نشه استخاره زدم ! جوابش این بود که سخته ولی خوبه !منم انتخابش کردم خیلی سخت دارم باهاش دست و پنجه نرم میکنم ..
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۷:۳۸ توسط:يك مرد موضوع:
نظرات (0)
دیروز یه مطلب نوشتم و از آشفتگی ذهنی گفتم! دلیل داشت دلیلش این بود که فکر میکردم نمیتونم یکی از اهداف اصلی برنامه ی روزانه م رو انجام بدم ! و اون تیک روتین، برام خیلی مهم شده! البته سبز و قرمزش مهم نیست فقط باید بخوره ( خیلی دارم با اشاره حرفامو میزنم 😉) دیروز یه جریانی پیش اومده بود که به جایی مجبور بودم تا هفت هفت و نیم عصر بمونم ، خسته و کوفته برگشتم ، خییلی خسته بودم یه دوش آب سرد گرفتم ( دوش آب سرد یکی از راه های افزایش ترشح دوپامینه) یه اسپرسو زدم و
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۷:۳۸ توسط:يك مرد موضوع:
نظرات (0)
اگر روانشناس بودم و از نظر مالي وسع مناسب داشتم يك مركز ترك اعتياد ميزدم ... چرا ؟ چند وقت پيش ( يكي دوسال پيش) كتاب انسان در جست و جوي معنا رو ميخوندم . نويسنده ي كتاب يعني ويكتور فرانكل ، يك روانشناس بوده كه در اردوگاه كار اجباري نازي ها زنداني بوده... مياد تعريف ميكنه و ميگه تنها دليلي كه زنداني ها ميتونستند در اون جريانات و كارهاي اجباري و طاقت فرسا دووم بيارن اين بوده كه يك معنايي در زندگيشون بوده .
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید: